خواهم مرد

خواهم مرد

من با آنها چه تفاوت های دارم، زمانی که به یک شکل می گوییم: دوستت دارم. آنها دوستت دارند می گویند تا تو خوشحال شوی اما من می گویم تا قلبم دیگر در انتظار گفتن نباشد. آنها ادعا خواهند کرد با گفتن: دوستت دارم، هر چیزی برایت فراهم کنند. اما من چنین ادعایی نمی کنم. زمانی که می گویم: دوستت دارم، بگویی: بمیر، خواهد مرد. بگویی: اشک بریز، دریا خواهم شد. معیار آنها را در دوست داشتن تو نمی دانم، نمی دانم روزی تغییر خواهد کرد یا نه. اما معیار من قلب من است. تو انتخاب شده قلب من هستی. شاید بگویند: قلب های زیادی دیده ایم که تغییر کرده اند. موضوعی به نام ظاهر و باطن وجود دارد. از دوستت دارم خود مطعنم زیرا از اعماق قلبم او را می بینم. 

می پرسند: او هم در اعماق قلبش تو را می بیند؟

می گویم: عاشق به این چیزها فکر نمی کند. روز او با موهای پریشان یار سپری می شود و شب با چشمان مست می گذرد. این یک حقیقت است که انتخاب او شاید من نباشم. اما من نمی توانم آشفته باشم برای چنین فکرهای در حالی که صدایش خدا را هم از سرم ناپدید می کند.


دیدگاه‌ها (۳)

چقدر قشنگ بود و درست. واقعاً با دلیلِ دوستت دارم گفتن‌هایی که گفتید موافقم. آخرش یعنی چی؟!

پاسخ:

۴ آذر ۹۸، ۱۹:۴۶
یعنی من زنده ام برای او با اینکه شاید او منو دوست نداره. اگه اینجوری باشه درد آور میشه برای عاشق ولی با این درد باز دوستش داره

درد شیرین به عبارتی

پاسخ:

۴ آذر ۹۸، ۲۰:۱۱
چاووشی میگه: گوش کن ای دل من، تو هنوز دل منی، با همه بی ثمری، تو خود شکوفتنی.

سلام

خیلی زیبا دوستت دارم رو به تصویر در آوردید

پاسخ:

۴ آذر ۹۸، ۲۲:۰۵
سلام
:)



بایگانی