۲ مطلب در فروردين ۱۴۰۲ ثبت شده است

فریادی مدفون

در شهر ما خونها از میانه چشم های بهم خیره شده جاری است. در شب های ما فریادی مدفون از بدن های به خاک سپرده شده به مشام عاشق های رهگذر می رسد. در خانه های ما یک اطاعت از قبل ثابت شده و تغییر نیافته نهفته است. در اتاق من یک خاطره از یاد رفته از دوران بچگی سر گردان است. دختری با لباس آبی در حال بافندگی تمام آنچه که می خواهم متصور شوم است. دنیا او اندازه یه کاموا است و خوشبختی او به گذشتن از هر روی از زیر است. دختری به زیبایی تو که به پنجره خیره نمی شود. او در انتظار کسی به پنجره آفتاب دریده چشم نمی دوزد. دنیا او جز تمام شدن این نخ ها پایانی ندارد. بهم بگو پایان قصه من چیست؟ 

slow down"
And now I understand
Why facing a friend
Is so hard, sometimes
But gess what
You’re not the only one
The door is shot
But so is your mind
And now I understand
Why facing a friend
Is so hard, sometimes
But gess what
You’re not the only one
The door is shot
But so is your mind
Slow down
Take your time
"It will be all right

Slow Down |  Iman

 

Sunshine in the Blue Room 1891

Sunshine in the Blue Room 1891 | Anna Ancher


219

می دونید چرا آدم ها خود خواه می شوند؟

خود خواهی چیزی نیست که فرد خودش انتخاب کند. این فقط یه گزینه ست که شما مقابلش قرار می دهید.




بایگانی