۴ مطلب در آبان ۱۳۹۶ ثبت شده است

خواستار خویشتن

در این دنیا افرادی مختلف، خواستار های متفاوتی دارند. اما من طالب یک چیزم. "خواستار خویشتن". خودم را درک کنم، توانم را بشناسم و اینکه از دنیا چه می خواهم. آیا این زیاد خواهی است؟ من به آن خواهم رسید آنگاه که خوشحال باشم. من آن را لمس خواهم کرد و آنگاه با نگاهتان به راحتی می توانید یه فرد با پختگی کامل را بنگرید.


list no

دیگر نمی توانم به همه "بله" بگویم. تغییر در وقت و حتی از این خاطر بدتر خستگی بعد از انجام کاری است که انجام می دهم. بنابراین در دستور کارم اشخاصی را وارد "LIST NO"خواهم کرد.

روزگاری نگران ناراحتی شما بودم ولی به دلیل برنامه ارزش به خویشتن، دیگر نمی توانم همه را خوشحال کنم.متاسفم


من و انگیزه

به روزگارم می نگرم و روزهای غرور آفرینم را در چشمانم که لبخند به رویم می آورند را می بینم حتی با وجود اینکه اندک اند. اینکه از آن روز ها دیرم. این اعتراف من است به بازگشت، این ناراحتی من است از حال...

من انگیزه می خواهم نه کوچک بلکه خیلی بزرگ و مهم.

من هنوز توان راه رفتن را دارم فقط باید کفش هایم را بیابم


انسان های موازی

فقط کمی مکث با چاشنی نگاه می خواهد.تا ببینید افرادی مثل ما، که راه می روند.در راه آیا دیده ای؟ خوب ببین. نفس می کشن بی آنکه درکی از آن داشته باشن. قلب راه باور دارند بی آنکه محبت داشته باشند. حرف میزنن بی آنکه نگاه کنن. دست می زنن بی آنکه حس داشته باشند.

آن ها ما را می بینند و ما آن ها را، بی آنکه تغییری ایجاد شود. اما من آن تغییرم. کسی که از دنیای موازی می آید. بد را دیده است و می خواهد خوب را بچشد.


پ ن: دست زدن منظور لمس کردن




بایگانی