۸ مطلب در دی ۱۳۹۷ ثبت شده است

واقعی

خیلی وقته که می دونم باید به زندگی برگردم. زندگی که خیلی وقت پیش ترمزشو کشیدم. من باید دوباره راه بندازمش. خیلی وقت پیش من بی خیالش شدم... 

همیشه از هدف گفتم و تداوم انرژی هدف. ولی من اصل مهم تری را فراموش کردم. واقعی بودن هدف. هر چه هدف واقعی تر باشه. نزدیک شدن و تدوام انگیزه بیشتر میشه. واقعی بودن یعنی لمس کردن. حس کردن... 



۳ ۰ ۱ دیدگاه

من دارم میام

غروب، روزو کنار می زنه،

برای آمدن،

داره میاد.

▪️

اوه نه

من هنوز نپوشیدم،

اوه نه

من هنوز نبوسیدم.

▪️▪️▪️

غروب من دارم میام،

بدون مکثی برای نخواستن

بدون فکر منفی برای دروغ گفتن

▪️▪️▪️

اوه نه

من هنوز نگفتم،

اوه نه

من هنوز نرفتم.▪️


رهایم کن

من از افسوسها می گویم. از دختری که کلمه عفاف را فقط بر روی دیوار مدارس خوانده و پسری که کلمه مرد را فقط در افسانه ها دیده. من باید بگویم متاسفم، برای عشقی که شده دادن و برای دلی که میره برای لمس کردن. حسرت برای حرفهای که می گویند مدنیت و اندوه برای چشم های که گفتند زلالیت. تاسف برای دوست داشتن. حرفی دیگر نیست برای ماندن. حرفی دیگر نیست برای گفتن. وقتی دیگر نیست پاک نیت. من در مکانی هستم که نه راه پیش دارد نه پس. من گرفتار دو جهان کثیفم. 

رهایم کن، رهایم کن برای رفتن... .

۲ ۰

موقت: حرف ها

پستی بعد از نیم ساعت در فضای مجازی بودن... .

--------------------------------------------

اگر تو دبستان بخاری برنگرده روتون، تو راهنمایی ناظم تجاوز نکنه، دبیرستان اردو راهیان نور رو مین نرین، و تو دانشگاه اتوبوس ترمز نبُره، مدرک که بگیرین میتونید برید اسنپ کار کنید.

--------------------------------------------

تو ایران اگه بشینی خونه و بیرون نری میتونی از خطر تجاوز، قتل، آتیش سوزی، غرق شدن، سقوط هواپیما و تصادف در امان بمونی، البته اگه خوش شانس باشی و زلزله نیاد با خاک یکسانت کنه.
--------------------------------------------
‏ارزانی چیست؟
‏به ٣ برابر شدن قیمت یک کالا و سپس کاهش ١٠ درصدی قیمت آن، ارزانی میگویند.
--------------------------------------------
‏بچه‌ها شاید گربه‌های تو خیابون واقعا دلشون نمیخواد شما ورشون دارید ببرید خونه‌تون و خرجشونو بدید. 
--------------------------------------------
اگه بچتون مشکل شخصیتی داره 
اگه بچتون اعتیاد داره و مریضه
نگید ازدواج میکنه درست میشه زندگی یه ادم دیگه رو تباه نکنید.
--------------------------------------------
‏به نظرم نیوتون اول باید قانون جاذبه تخت رو به دست می آورد بعد قانون جاذبه زمین آخه چیه این لامصب که باید با گریه ازش جدا شی.
--------------------------------------------
مادر
فریادهای مادر یکی از دانشجویان حادثه‌دیده دانشگاه آزاد در مواجهه با محمدرضا عارف در بیمارستان امام خمینی (ره)
--------------------------------------------
برای عوض کردن زندگیمان، برای تغییر دادن خودمان، هیچگاه دیر نیست. هرچند سال که داشته باشیم، هرگونه که زندگی کرده باشیم، هر اتفاقی که از سر گذرانده باشیم، بازهم نو شدن ممکن است.
حتی اگر یک ‌روزمان درست مثل روز قبلش باشد، باید افسوس بخوریم. باید در هر لحظه و نفسی نو شد! برای رسیدن به زندگی نو باید پیش از مرگ مرد!

📚 ملت عشق
👤 الیف شافاک

بی خیال

پرتو خورشید می تاپد بر تختی که من خوابیده ام

شاخه های درختان لبخند می زنند بر پنجره اتاق من

کوهستان مدهوش است از این صبح

نسیم با لاک پشت هم سفر می شود به سمت دهکده

خنده های قهوه لبریز از عشوه های من شد

 کتاب باز از عشق می گوید

پرستو از فردایی بزرگتر شدن خانواده

خاک از بارانی که امشب به ملاقاتش می آید

همه خوشحال، خرسند،

همه عاشق امروز و فردا.

بی خیال گذشته،

وقتی به هم نگاه دوخته ایم.


خوب دیدن

هیچ مرد اصیل قشقایی و بختیاری به زلف زنان ایل توجهی نمیکند. همانگونه که مردان شالیکار به ساق برهنه زنان شالیکار بی اعتنا اند. گرگ اگر هوس گوشت کند، پوست شکار برایش مهم نیست. از نسل آلوده من گذشت. به فرزندان خود خوب دیدن را بیاموزید.

                                                                                                           حسین پناهی


من نمی گویم

من از گذشته نمی گویم: از آن روز بارانی  روی پل تنهایی و شاید از بودن در کنار ساحل یخ زده قلب ها.

من از حال نمی گویم: از لبخند های رهگذر که در اتاقم خفه می شوند و شاید از درخت سرو حیاط که مدتهاست پرستو بر سر شاخه اش انتظار نکشیده است.

من از آینده نمی گویم: از لبهای که با لب هایت آمیخته خواهند شد و شاید از بامدادی که خورشیدی برای روییدن ندارد.

با تمام این کلمات هنوز تو هستی و شاید منم هستم. من ماهِ هستم که روزها خورشید در جُستجو نخود سیاه به راهش می کند. من کتابی هستم که برای کلمه "خنثی" ممنوع انتشار شدم. دیگر اتاق از بودن من خسته شده است. پنجره از جلب توجه من متفکر است و چراغ از خوابیدن های زیاد کسل است. دیگر باید پنبه ها را از گوشم بیرون کنم، مدتهاست که در این خانه آژیر خطر به صدا در آمده است.


اثبات

شاید وجود این ادیان ها ساخته شیطان است برای اثبات به خداوند که انسان ها فقط برای نوشته های از گذشته دیگر انسانها را در حال می کشند.... .

شاید تنها چشم گشودن در یک شب سیاه برای اثبات این موضوع است که در تنهایی چشم خواهیم بست... .

شاید لبخندی که بر لب داریم از عادت گذشته ، برای اثبات این جمله است که نیاز به ابزار دیگری برای شاد بودن نداریم... .

شاید طبیعت فقط برای زیبایی خلق نشده اند، آنها آمده اند تا اثبات کنند از انسان در هر زمانی برتر اند ... .

شاید بودن انسان های بد برای اثبات این حرف بود که "براى انسان چیزى جز حاصل سعى او نیست"... .

۲ ۰



بایگانی