13 دلیل بعد از بیداری

13 دلیل بعد از بیداری

امروز دیدم بچه ها چالشی دارن به نام 13 دلیل برای اینکه( البته نام سریالی هست که من از شخصیت هانا بیکر  متنفرم)  که هر کدوم از 13 آرزو در آینده نام بردند. که این کار برام سخته و با احترام فکر می کنم بیهوده است. برای همین تصمیم گرفتم 13 کار در یک روز رو نام ببرم. که منو بیشتر هیجان زده می کند.

-------------------------------------------------------------------------------------

1-ساعت 6 صبح از خواب بیدار بشم

2-ساعت 7 تا 12 سر کلاس یا محل کار

3-ساعت12 تا1 نهار

4-ساعت 2 تا 4 خواندن رمان

5-ساعت 4 تا 4:30 میان وعده

6-ساعت4:30 تا 6 گشتن پیاده روی یا دوچرخه

7- ساعت 6 تا 9 خواندن مطالب درسی یا مربوط به کار

8-ساعت 9 تا 11 بحث نویسندگی ام

9- ساعت 11 تا 12 خودکاوی و دیگرکاوی

10- دیدن بازی چلسی

11- دیدن فیلم

12-مهمانی رفتن

13-

-------------------------------------------------------------------------

*مورد 10 تا  12 هر روز اتفاق نمی افتن، برای همین گاهی چیز ها تغییر می کنن که فکر می کنم برای زندگی چیزی خوبی هست.

*از خانواده حرفی نزدم چون باور دارم هنوز برام زوده.

*این برنامه انجام میشه؟ وقتی شد بدونید من خیلی خوشبختم.

*مورد 13 خالی هست چون چیزی به ذهنم نه اومد نمی خواستم یه چیزی همینجوری بنویسم.


-برای این که دوست دارم زندگی رو، عارفه خانم

- برای دیدن 13 دلیل برای اینکه مریم خانم

- حوا خانم  هم معمولا اشتیاقی برای این کارها ندارن، آخه چرا؟

"در پایان اگر پسری میشناسید که بلاگر هست لطفا به من معرفی کنید. برای من جز آقای دچار دیگر کسی نیست.البته احساس تنهایی نمی کنم ولی یه خورده کنجکاوم بدونم همنوعانم چطوری می نویسند. با تشکر"


دیدگاه‌ها (۴)

مریــــ ـــــم

۱۳ دی ۹۶ ، ۱۳:۳۳
بذار من همین الان خیالتو راحت کنم
اگه بخوای بری سرکار کم کمشم حساب کنم از 8تا 2باید بری
3میرسی خونه
تا نماز میخوابی
بعد نماز مث یه خرس فقط دنبال این هستی یه غذا بخوری بعدشم دوباره اینقد خسته ای ممکنه یه فیلم بببنی و بعد دوباره خواب
:|
پس بنظرم اصلا برای کار هیجان زده نشو

پاسخ:

۱۳ دی ۹۶، ۱۳:۵۳
تا حالا شنیدید میگن فلانی منو شست.
الان بنده شسته شدم.
ولی مریم خانم امکان پذیره، سخت هست ولی امید فکر کنم چیزی خوبیه
:)

مریــــ ـــــم

۱۳ دی ۹۶ ، ۱۳:۵۶
:))
خب باید سعی کنی درگیر روزمرگی نشی که متاسفانه من شدم

پاسخ:

۱۳ دی ۹۶، ۱۳:۵۹
شاید همین تفاوت بین ما باعث قبول و عدم قبول شده. 

من که قراره بنویسم. :))

همون جنابِ اُوه رو شما اگه باهاشون رفیق بشید واستون کافی خواهد بود. تضمین می‌کنم. :))
خیلی معرکه می‌نویسند. بخونید پست‌هاشون رو. فکر کنم به شما نزدیک باشه.

پاسخ:

۱۳ دی ۹۶، ۱۸:۰۶
ببینیمو تعریف کنیم  :)
ممون

حالااصلاچرابیهوده؟
فکرنکنم خیلی بیهوده باشه هرآدمی بایدبرای ادامه زندگیش دلیلی داشته باشه

پاسخ:

۱۳ دی ۹۶، ۱۸:۱۲
نمی دونم. بین آینده و حال موندم. چرا؟ زیاد میرم تو خیال
نمی دونم چطوری کنترلش کنم. دقیقا دارم به حرفت می رسم. زندگیم مبهمه
ولی نمی تونم چطوری ازش دربیام.
قبل از مطلب جاودانی می خوام فشار زیادی بهم وارد شد و حالا قبل از نقطه کور. که حتی شدید تر بود. دارم بدتر و بدتر میشم. مشکل اینجاست که ایراد از بیرون نیست از خودمم. من رهایی می خواهم ولی نحوه انجامشو نمی دونم.



بایگانی