نوید امید

نوید امید

به نام درختی که خواست پرواز کند اما ریشه هایش از خاک دل نمی کندند. رودخانه در این روزهای تابستانه خیلی کوچکتر شده و دیگر خیال دریا شدن را کنار گذاشته است. صخره سالهای زیادی را گذرانده اما هنوز کسی او را در آغوش نگرفته و به درد و دلش گوش نکرده است. از تنهای آسمان هم زیاد گفته ام، از ماهِ که دیگر بر روی زمین عاشقی نمی بیند و ماهی که در حوض پادشاهی می کند. با تمام این خواسته های به وقوع نه پیوسته. هنوز زندگی در جریان هست و همین جریان نوید امید می دهد. زندگی هنوز زیبای برای درخت بی بال دارد و لبخند های که بر لب صخره پیر بیندازد. 
تو ای انسان چرا عبوس در گوشه ای کز کرده ای؟! دختر جوان، از گذشته بیا بیرون و به گنجشکی نگاه کن که بهار گذشته ولی هنوز بر شاخه کِنار برای یارش می خواند. 
تو ای انسان چرا دنیا را اینقد تهی می بینی؟! پسر جوان، از تنهایی بیا بیرون و به گنجشکی نگاه کن که هنوز نغمه خواندن یارش را با سر مستی گوش می کند.
من می خواهم زندگی را زیبا ببینم. زیرا این زندگی من هست. می خواهم به خانواده ام عشق بورزم. می خواهم از خوشگلترین دختر دنیا خواستگاری کنم. می خواهم برای مُردن دلیلی داشته باشم و آنها کافی هستند.

نوید امید




بایگانی