انسان بودن

انسان بودن

من دوست داشتم آسمان باشم اما هر چه بالاتر می رفتم اون بالاتر بود! وقتی چند روز از سرم گذشت تصمیم گرفتم دریا باشم، رفتم کنار رودخونه و  خودمو انداختم توش وقتی اومدم بیرون فقط سردم بود و به وسعتم اضافه نشده بود! سرم رو تکون دادم و گفتم: من مدتهاست راه رو اشتباه رفتم، من دوست دارم درخت باشم. رفتم بالای تپه رو به روی درخت کِنار ایستاده ام و دوتا دستم را به عرض شانه کشیدم. میشه گفت موفق آمیز بود ولی پرنده ای مرا برای ساختن لانه اش انتخاب نکرد! 

خنده..خنده... بچه های شهر به من می خندند! اونها دوست دارند انسان باشند! خسته کننده نیست؟! یک شب وقتی همه به جز مادر و پدرم داخل رخت خواب بیدار بودند، از پنجره نگاه به تپه می کردم که اکنون به رنگ سیاه کشیده شده بود. که یک گرگ ماده زیر هونجه های چیده نشده موذ کرده بود! یک بار تصمیم گرفتم سگ باشم اما وقتی دیدم نمی توانم یک استخوان ران را قورت دهم، منصرف شدم. برای همین گرگ شدن هم نه.

هیچکس با من قدم نمی زند، بزرگترها کوچکترها را از من دور می کنند آنگاه جلو سر در امام زاده ها طلب آمرزش می کنند! آنها از خداوند می خواهند که فرزندشان عاقبت بخیر شود. پسرهای که روزها به دنبال دخترها هستند و وقتی شب گرسنه شون میشه هیچ فرشته ای مثل مادرشون نیست! دخترهای که کوتاه می کنند عقلشان را تا نشان دهند آزاد اند! 

نمی توان گفت بخاطر ترس ولی اصلا دوست ندارم خداوند باشم. حوصله ندارم یک جا بشینم و منتظر عملکرد دیگران باشم. ولی ابلیس چرا که نه چون همه ازش می ترسند ولی منتظر اند تا بیاد و زنگ خونه شونو به صدا در بیاره! یک بار وقتی از خواب بعد از ظهر بیدار شدم و لب پنجره رفتم دختر همسایه را دیدم که سینه ای برهنه داشت. نمی دانم برای دیدن غیراختیاری به جهنم خواهم رفت یا نه ولی وقتی به آدم های که آفریده نگاه می کنم. زیاد هم بعید نیست! 

تنها چیزی که دوست ندارم باشم انسان بودن است. انسان ها می بوسند با این دورنما که می توانند بعدش توبه کنند از گناه خود! انسان ها در آغوش می کشند در حالی که متنفر هستند! انسان ها می خندند در حالی که عبوس هستند! شاید الان دیگر فرشته ها به شیطان حق می دهند! نه من واقعا دوست ندارم انسان باشم. 


دیدگاه‌ها (۷)

احسان ‍‍

۱۹ تیر ۹۸ ، ۱۵:۰۱
در واقع انسان موجودی است که از اساس بالقوه هست. بالقوه می‌تواند پست ترین موجود باشد و بالقوه می‌تواند اشرف مخلوقات باشد.

پاسخ:

۱۹ تیر ۹۸، ۱۶:۰۰
ممنون از نظرتون

احسان ‍‍

۱۹ تیر ۹۸ ، ۱۷:۲۹
نظرم برای تشکر نبود :)

پاسخ:

۱۹ تیر ۹۸، ۲۲:۱۸
ببخشید :)

احسان ‍‍

۱۹ تیر ۹۸ ، ۱۷:۳۰
شما می‌گین دوست ندارم خداوند باشم، در حالی که مقدماتی ترین شناخت رو هم از خداوند ندارید.

پاسخ:

۱۹ تیر ۹۸، ۲۲:۱۸
متاسفم اگر بی احترامی کردم. قصد من بی احترامی نبود.
متاسفانه من به درک درست از خداوند نرسیدم، اما در موردشان می نویسم. من مسئولیت اشتباهم را می پذیرم.

انسان بودن سخته اما اگه شناخت درستی ازش تعریف و اعمال بشه بالاترین ارزش روی زمینه و اونوقته که آدم حاضر نمیشه هر چیزی باشه الا انسان.

پاسخ:

۲۰ تیر ۹۸، ۰۰:۵۱
آره، قبول دارم

دُخـتَرکــِ بی نآم :)

۲۰ تیر ۹۸ ، ۱۴:۰۷
انسان بودن کم نعمتی نیست
گاهی با همین انسان بودن میشه
محبت کرد مهربونی کرد
و جنبه های منفیشم داره .
 کامنت سوم : اینکه اشتباهتون رو پذیرفتید تحسین برانگیزه 
چیزی که گاهی کم میبینم .

پاسخ:

۲۰ تیر ۹۸، ۱۵:۲۴
:)

چه قالب قشنگی درست کردین.
آفرین به این هنر :(

در موردِ انسان به شدت قبول دارم! دقیقاً همینه...



بایگانی