چقدر از خودم توقع دارم؟

چقدر از خودم توقع دارم؟

همیشه ما را از شکست خوردند می ترسانند. سعی می کنند به صورت مطلق ما را از ریسک کردن دور کنند. اما در میان این خواسته مکثی وجود دارد. دقایقی که به خودتون بستگی دارد، دقایقی که آزادید برای چند سال یا حتی برای تمام عمرتان تصمیم بگیرید. شاید شما از افرادی باشید که با خونسردی تمام در مقابل خانواده اش می ایستد و می گوید: اما من انجامش خواهم داد و پایه همه چیزش هستم. اگه خانواده تون بعد از این حرف باز باهاتون مخالفت کردند، باید بگویم: متاسفانه، خانواده ترسویی دارید! یا اینکه اینقد از شما بی ارادگی دیدن که به مخالفتشون اصرار می ورزند.

ما دو مدل ترس داریم. یکی قبل از حادثه ممکن و یکی بعد از حادثه انجام شده. من در مورد ترس اولی صحبت می کنم.خود ترس بد نیست. به نظر من ترس حاصل دقایقی هست برای اینکه شما بیشتر فکر کنید. یک ترس خوب یا شما را متوقف می کند یا با برطرف کردن مشکل در ادامه دادن به مسیرتون کمکتون خواهد کرد.

موفقیت آخرین گامی هست که بر می دارید ولی در ابتدای هر گامی، ترسی وجود دارد. ترس نشدن. اینجاست که اراده میاد وسط. و با سوال: چقدر از خودم توقع دارم؟ می توان به سوال های زیادی پاسخ داد.

شاید بدترین ترس، ترسیدن از افسوس و حسرت خوردن باشد. مراحلی که بیشتر مواقع بازگشتی ندارند. 




بایگانی