۲۴ مطلب با موضوع «خود یابی» ثبت شده است

لذت بردن

از مترسکی سوال کردم: آیا از تنها ماندن در این مزرعه بیزار نشده‌ای؟
پاسخم داد: در ترساندن دیگران برای من لذت به یاد ماندنی است،
پس من از کار خود راضی هستم و هرگز از آن بیزار نمی‌شوم!

اندکی اندیشیدم و سپس گفتم:
راست گفتی! من نیز چنین لذتی را تجربه کرده بودم!

گفت: تو اشتباه می‌کنی!
زیرا کسی نمی‌تواند چنین لذتی را ببرد،
مگر آنکه درونش مانند من با کاه پُر شده باشد!

“جبران خلیل جبران”




کمال ایمان!

بدان ایمان غیر از علم به خدا... و علم به ملائکه و رسل و کتب و یوم قیامت است. چه بسا کسی دارای این علم باشد، و مومن نباشد! شیطان، عالم به تمام این مراتب، به قدر من و شما هست، ولی کافر است. بلکه ایمان یک عمل قلبی است که تا آن نباشد ایمان نیست. باید کسی که از روی برهان عقلی  یا ضرورت ادیان چیزی را علم پیدا کرد، به قلب خود نیز، تسلیم آنها شود ، و عمل قلبی را، که یک نحو تسلیم و خضوعی است و یک طور تقبل و زیر بار رفتن است انجام دهد تا مومن گردد، و کمال ایمان اطمینان است. نور ایمان که قوی شد، دنبالش اطمینان در قلب حاصل می شود و تمام اینها غیر از علم است.

آیت الله خمینی

چهل حدیث


سند حقانیت

اصلا آرزو دلیلی بر استعداد است. وقتی آدم آرزو می کند که ای کاش، من چنین و چنان باشم. بدانید که حتما می تواند انجامش دهد. وگرنه آرزو نمی کرد. هیچ بره ای که به دنیا می آید، آرزو نمی کند که ریئس دانشگاه هاوارد شود. اصلا به ذهنش خطور نمی کند. هر کی در دلش هر آرزوی هست، برآورده خواهد شد. شک نکنید. برای اینکه اصلا، آرزو سند حقانیت ماست.

 مولانا میگه: این طلب در تو گروگان خداست/ زانک هر طالب به مطلوبی سزاست.

     دکتر حسین الهی قمشه ای


از مردم ایران می ترسم!

از مردم ایران می ترسم!

چند سال پیش که استان گیلان و شهررشت برف سنگینی بارید و شهر چند روزی دچار بحران شده بود ، از دوستی شنیدم که نان لواش هر بسته تا بیست هزارتومان فروخته شد .

قبل از زلزله کرمانشاه ، قیمت کانکس حدود یک و نیم تا دو میلیون بود و پس از زلزله قیمت کانکس به حدود هفت میلیون رسید.

با یک برف که شهر تهران به بحران رسیده ، قیمت کرایه تاکسی از فرودگاه امام تا شهر تهران به یک میلیون رسیده است . 

اینکه مسئولین مدیریت بحران بلد نیستند ، عجیب نیست ، چون مدیریت یک تخصص آموختنی است که این عزیزان نیاموخته اند.

اما چه بلایی بر سر انسانیت آمده است . خیلی دوست دارم کسانی که در شهر رشت نان لواش را بسته ای بیست هزارتومان به مردم فروخته اند از نزدیک ببینم  ، برایم جالب است فروشنده کانکس هفت میلیونی خانواده دارد یا نه ؟ راننده تاکسی که کرایه یک میلیونی از مسافرش طلب می کند ، به کدام خدا اعتقاد دارد ؟

حتما فیلم دوربین مخفی ایرانی که اخیرا منتشر شد دیده اید که مردم عادی کوچه و خیابان چگونه پولهای یک نابینا را با وقاحت تمام می دزدند !

ادامه مطلب

از یه قارچ یاد گرفتم

داشتم غذا می پختم. گفتم بزار یه ناخنکی بزنم بهش.

بعد چشمم افتاد به یه قارچ که داشت خودنمایی می کرد.

گفتم الان حاسبتو می رسم با قاشق دنبالش کردم. مثل ماهی هی در می رفت. پیش خودم گفتم تو اخر تو این غذا خورده میشی.

لجمم در آمده بود، گفتم: حتما می خورمش.بلاخره با قاشق گرفتمش با یه حس رضایت اومدم بخورمش که یهو افتاد رو زمین. خیلی اعصابم خورد شد.

بعد که فکر کردم دیدم وقتی داشتم قارچارو میشستم یه قارچ هم افتاد بود زمین و من بی توجه انداخته بودمش تو سطل زباله. فهمیدم این کار هر کاری کرد تا بره پیش اون، حالا نمی دونم مادرش بود، عشقش بود....

ولی فهمیدم اون قارچ هم می خواست به من بفهمونه که با تلاش و پا پس نکشیدن به اون چیزی که می خواهی می رسی....


تراشات ذهن یک الاغ قهوه ای

    سها حقیقت


عاشق شوید

عاشق شوید

برادر ها، خواهر ها عاشق شوید. زندگی به عشق است.

عقل به آدم زندگی نمیده،عقل به آدم حساب میده چطور بهتر بخوره، چطور بهتر بخوابه، چطور بهتر پلاسیده بشه، چطور بهتر دل مرده باشه

عشق است که درون انسان آتش زندگی و شعله زندگی را بر می سُروداند.

آیت الله سید محمد بهشتی


از جدایی ها

دلم برای کسی تنگ است، که آفتاب صداقت را به مهمان گل های باغ می آورد و گیسوان بلندش را به باد ها می داد و دست های سپیدش را به آب می بخشید.

دلم برای کسی تنگ است، که چشم های قشنگش را به عمق آبی  دریای واژگون  می دوخت و شعر های خوشی چون پرندگان می خواند.

دلم برای کسی تنگ است، که همچون کودکی معصومی دلش برای دلم می سوخت و مهربانی را نثار من می کرد.

دلم برای کسی تنگ است، که تا شمال ترین شمال جنوب ترین جنوب همیشه در همه جا      آه     با آه به توان گفت.

که بود با من پیوسته نیز بی من بود و کار من ز فراغش فغان و شیون بود.

کسی که بی من مرد، کسی که با من نیست.کسی...   دیگر کافیست.

حمید مصدق

دفتر نخست


واژه پرداز،قلم، و واژه پردازی

آری گفتار نامضبوط در هوا جاری شده، با گذر زمان کم رنگتر می گردد و هرگز برگوینده اش بندی نمی نهد، اما سخن مدون سرمایه مستند شخصیت بر جریده عالم است که می تواند موجب عزت یا سرافکندگی شود، و از این روست که وقتی قلم برای واژه پردازی هماورد می طلبد، هر که را بجز واژه پرداز یارای حضور نیست.

کلام آخر اینکه، قدردانی از کتابداران که در حراست از دانش و فرهنگ مدون ملل می کوشند، وظیفه ای اجتناب ناپذیر است.

مولف:دکتر حمید مقدسی

کتاب:فرهنگ اصطلاحات پزشکی

تابستان 75




بایگانی