۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «آرزو دوچرخه» ثبت شده است

آرزو دوچرخه

در حال عبور از همان خیابان همیشگی بودم که عشق کودکی ام‌ را در چند قدمی دیدم. هنوز برایم زیبایی و جلوه شکوهمند را داشت. و از روی لبخند به روی لبم فهمیدم که هنوز عاشقانه می توانم بهش خیره بمانم. نزدیکتر شدم و پرسیدم: ببخشید این دوچرخه چند؟! :)

با دلی بی تاب اما بی اختیار خداحافظی کردم و تا برسم به خانه این متن را در ذهنم برای عشق های ناکام دوچرخه نوشتم:

من خسته ام از خدایی

که باید در آرزو دوچرخه بخوابم

ولی پسر همسایه در شکم مادرش

زنگ دوچرخه اش را

که پدرش به صدا در می آورد میشنود.




بایگانی