۲۲۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «saoshyant» ثبت شده است

سه تا درس

آتش سه تا خاصیت دارد. یکی روشنایی، یکی گرمی و یکی هم حرکت به سمت بالا رو نشون می دهد. شعله آتش سه تا درس به ما می دهد. یکی اینکه گرم باشید، یکی اینکه روشنایی بخش باشید و یکی هم اینکه سمت حرکتون رو نشان می دهد. به همین جهت میگن قبله کردند اون آتش رو. اینکه می گویند آتش پرست بودند. آتش پرست نبودند گفتند روتون رو کنید به طرف این پدیده طبیعت و نگوید که آتش پرستان بُدند/ پرستنده پاک یزدان بُدند. این قبله رو آتش کردند شما هم روتونو می کنید به کعبه، شما سنگ پرستید؟!  یا مثلا پرده پرستید؟! یا گِل پرستین؟! روتونو به قبله می کنید؟ خدا پرستین منتها روتونو در این جهت می کنید. به یه دلیلی اینکه اینها رو در آتش می کردند. بی جهت فکر می کردند که ایرانیان باستان اینها آتش پرست بودند. هیچکدومشون آتش پرست نبودند

| دکتر الهی قمشه ای |


ملاقات

قدم می زند به سوی خورشیدی که می پندارد انتظار اش را می کشد. تمساح در زیر پل عبور از رودخانه در انتظار لغزشی از اوست. لاک خور در آسمان ابی پرواز می کند. در میانه راه در زیر درختی می نشیند با تکه دادن، خواب را از چشمان پیر درخت بر می دارد.

می گوید: متاسفم. 

لبخندی می زند و می پرسد: از کجا می آیی پسرم؟

- از دهکده

+ دهکده میان دو تپه؟

- بله

+به کجا می روی؟

- خورشید در انتظارم است.

+ خورشید منتظر کسی نمی ماند.او آرام می رود اما برای بعضی ها خیلی سریع می گذرد و بعضی ها در آرزو آهسته تر رفتنش هستند.

- می خواهم به بالای تپه برسم و او را از نزدیک ملاقات کنم.

+ زندگی در رسیدن ها نیست پسرم. انسان های هستند که هیچگاه به مقصد نمی رسند اما همیشه خشنوداند.

به راهش ادامه می دهد زمانی که به بالای تپه می رسد خورشد مدتهاست که غروب کرده بود. شروع به گریه کردند می کند. توجه ماه را به خود جلب می کند. ماه به سویش نگاه می کند و می پرسد.

+ چرا گریه می کنی؟

- برای دیدن خورشید آمدم اما رفته است..

+ از شب های که در پشت سر دارم به یاد می آورم در انتظار کسی ماندند بی فایده است. کسی که بخواهد برسد خویش را می رساند. زندگی را در میان تنهایی ها باید یافت. چه کسیست به کنار تو می آید؟ چه کسی تو را در آغوش می گیرد؟

- من نمی خواهم این حرفها را قبول کنم.

+ من می گویم که تو بشنوی. آیا می شنوی؟!

- می خواهم بمانم تا برگردد.

+ اینجا نمان گرگ ها مدت هاست که تو را همراهی می کنند.

- اما من بر نمی گردم به دهگده

+ کسی که می خواهد کسی را دیدار کند نیازی به نشانی ندارد. می یابد اگر رسیدنی داشته باشد.

  پسر می ماند و در میانه شب طعمه گرگها و در آستانه صبح به سکوت وا می دارد جوجه های گشنه لاک خور را.


گم گشته

تو ای یا رب تو ای جانم

بیا جانم

بیا جانم که تن خسته

دیر زمانیست

 ره گم گشته

چراغ ره به افروزم

نشان گیری ره کلبه؟

تو را در من 

انتظاریست

که باز آیی، که باز آیی

 تو کردی گُم ره خانه

تو ای اکنون گم گشته

اما تو نمی یابی

نمی خواهی

که باز گردی

ره رفته


*جا گذاری متفاوت جملات صرفا بخاطر زیبایی نیست.


احساسات

گریه نشانه ضعف است!

حسرت مخرب است!

و خشم اشتباه است!

اینجوری که معلوم است ما نباید هیچ حسی داشته باشیم! ما در تمامی زندگی در حال پنهان کردن احساستمان هستیم. پنهان کردنِ احساساتی که واقعیند، بعد ما تعجب می کنیم که چرا استرسِ زیادی داریم. اظطراب و افسردگی داریم، چه اتفاقی می افتد اگر خودمان را رها کنیم؟

اگر در مقابل احساساتمان مقاومت نکنیم و هر احساسی را با آغوشِ باز بپذیریم. چرا تجربه احساساتی را که تماما طبیعی هستند اشتباه می دانیم؟!

پنج حس طبیعی وجود دارد و برای درکِ آنها نیاز به یک نقشه داریم.

|غم| این همان حسی است که به شما اجازه می دهد، علی رغم میلِ باطنی بگویید: خداحافظ. غم یک حسِ کاملا طبیعی است. اما هنگامی که غم سرکوب شود، تبدیل به افسردگی می شود. شما غم و اندوه را کنترل می کنید و افسردگی شما را کنترل می کند.

|خشم| این یک حس غریزی و محافظت کننده است و از ملزوماتِ بقاست. خشم یک حس کاملا طبیعی است و به هیچ وجه مضر و خطرناک نیست. اما هنگامیکه خشم سرکوب شود، تبدیل به عصبانیت و تندخوی می شود. شما خشم را کنترل می کنید، و عصبانیت شما را کنترل می کند.

|حسرت| این یک حسی است که هنگامی که موفقیتِ کسی را می بینیم به ما الهام می شود. این حسی است که همیشه باعثِ صعود و ترقی ما می شود. حسرت یک حسِ کاملا طبیعی است. اما هنگامی که حسرت سرکوب می شود به حسادت تبدیل می شود. شما حسرت را کنترل می کنید، حسادت شما را کنترل می کند.

تمامیِ این احساسات ریشه در |ترس| دارند. که آن هم یک حسِ کاملا طبیعی است. ترسهای ما غرایز محافظت کننده ما هستند.  نیاز است که با آنها مواجه شویم و آنها را ابراز کنیم. خود ترس، بیانی از |عشق| است و عشق بالاترین حس ما است. راه حل مشکلات پایان بخشیدن به احساسات نیست بلکه آغاز کردن آنهاست.





بعد از باران

گاهی وقتها شنیدن یه صدا می تواند تو ملول را به وجد بیاورد. گاهی وقتها آسمان ابری می تواند نوید باران دهد. اما همیشه ای کاش ها اتفاق نمی افتند. آنگاست که خداوند ریز بینانه تو را می نگرد. که وقتی رو به آینه می کنی خشم در آمدن داری یا لبخند در بودنت. باران می بارد و گنجشک زیر ایوان پنجره نشسته به امید پایان بخشیدن به فریاد های جوجه های گشنه اش در لانه. گاهی وقت ها باید انتظار کشید. خواهی ایستاد یا گذر خواهی کرد؟ باید به بعد از باران فکر کنی. انتظار چه چیزی را می کشی؟!


ارزش زندگی

ماهی بر لب حوض از جوانی خوش دل بحر نفسی تازه کرد. جوان از مد انسانیت سر فرو برد بر درون اب خشمگین تا دهد به ماهی طفلک اندکی نفسی تازه. 

چون لب بر لب آن بست. جوان از عشق ماهی آمیخته شد. که دیگر نه دنیا را فهمید و نه مرگ را.

جوان که رهسپار آن دنیا می شد. بهایی چه چیزی را می پرداخت؟!

اگر بگویند ارزش زندگی از ارزش بوسه کمتر بود. آنگاه من زندگی را اشتباه یاد گرفته ام.


شب صدایم می کند

وقت رفتن است

با اینکه نمی خواهم

این آخرین درخواستم است

فراموش نکردن من

با اینکه خیلی دشوار است

به یاد آوردن من

شب صدایم می کند

منتظر است تا شروع به رفتن کنم

خیلی وقت است چمدان را بسته ام

با خاطره های از خودمان

خاطره های که انگار تنها در یاد من هستند

شب دلسرد است

از دوباره برگشتن من

ستاره با پوزخندی می گوید:

سبک برو که زود خواهی برگشت

زندگی: 

شاید یک نگاه باشد،

این را زمانی فهمیدم که نگاهت را از من برداشتی

زندگی:

 شاید یک کلمه باشد،

این را زمانی پنداشتم که سلامت را از من گرفتی

وقتی انسان شکست می خورد

به دنبال مقصر نباید گشت

باید در کنجی نشست و به فکر فرو رفت

فکر کردن به چه چیزی؟!

به آمدنت بهر چه بود؟


یک باور

وضعیت مالی شما ارتباط مستقیمی با باورهای شما دارد، برعکس چیزی که دیگران می اندیشند و باور دارند که عوامل بیرونی چون شرایط حاکم بر جامعه، میزان رکود و رونق بازار، وضعیت خانوادگی ، میزان تحصیلات و سن تاثیر بسیار زیادی در وضعیت اقتصادی افراد دارد، افراد ثروتمند و موفق یک باور قوی داشته اند که به ثروت دست یافته اند و آن باور به این است که هیچ عامل بیرونی نخواهد توانست بر میزان درآمد آنها موثر باشد و هر آنچه اکنون در زندگی مالی با آن در ارتباط هستند از عوامل درونی یعنی افکار و باورهای انسان نشات میگیرد.

اگر باور داشته باشید پول کم است و یا به سختی بدست می آید پول کمی را به سختی بدست می آورید حتی اگر ساعتهای بسیاری را کار کنید و زحمت بکشید نتیجه همین خواهد بود، بنابراین به جای تغییرات بیرونی از درون تغییر کنید چه احساس و باورهای اشتباهی درباره پول، ثروت و ثروتمندان دارید 

همان ها نتایج مالی شما را شکل میدهند ...

                                                                                             | جول اوستین |


نام: خالی بود دستم

خواننده: مسیح و آرش AP






بایگانی