مقصر

مقصر

من مثل شب های گذشته خواب خوشبختی ندیدم، متاسفم. کنار هم بودن یک رویا نبود، یک انتخاب بود از جانب شما، متاسفم که من نبودم. دو روز پیش وقتی هوا در حال تاریک شدن بود روباه مکار مزرعه آمد کنارم لب رودخونه نشست و گفت: انسان ها دو جوراند. ادمهای که بد اند و حیله خوب بودن بلدند و ادمهای که خوب اند و از خوب بودنشون ناراحت اند. گاهی می توان تاسف جوجه گنجشکی خورد که بعد از اولین پرواز، باد شدید امد و به صخره خورد. من بادِ بودم که مقصر شناخته شد! و شما صخره ای که هیچگاه فرو نخواهی ریخت! اما گنجشک کیست؟! گنجشک قلبی بود که بدون عقلانیت شروع به پرواز کردن کرد.


دیدگاه‌ها (۲)

خیلی خوب بود خیلی :(

پاسخ:

۸ تیر ۹۸، ۱۵:۱۳
ممنون :(

عالی و زیبا

پاسخ:

۹ تیر ۹۸، ۰۱:۰۲
تشکر



بایگانی