انتخابِ محمد

انتخابِ محمد

جسم: نفرت مرا گرفته و طناب دار را آماده می کنم. او تقاص باید پس دهد. تعدیلی نیست. او گناهکار است. او خیلی وقت است که دروغ می گوید. او خیانت کار است. او باید بمیرد.
روح: محمد
      تو قول های دادی ولی هیچکدام اجرا نشده اند. تو گفتی می توانم ولی حالا که خیلی دیر شده میگی کار من نیست؟
جسم: او ما را به سخره گرفته. او را اعدام کنید.
روح: محمد
     حرف بزن. با گریه چیزی گفته نمیشه. ما پرونده ات را دیده ام حتی خداوند هم ازت راضی نیست.
جسم: او خالق را هم دور زده است. او منفورترین مخلوق است. این همه فکر نمی خواهد. او گناه کار  است.
روح: محمد
      تو شایسته اش را داشتی که جاودانه شوی. اما خودت انتخاب کردی.
جسم: همه چیز برای پایان آماده است. عزرائیل هم رسیده.
روح: اما باید دفاع کند.
جسم: او چیزی ندارد بگوید.
روح: محمد

دیدگاه‌ها (۱)

ولی این اسمش رهایی نیست.

پاسخ:

۲۳ دی ۹۶، ۱۴:۵۸
باور نمی کنم. زمانی که متنو می نوشتم. داشتم گریه می کردم.
خودم خواستار مرگم. ولی نمی دونستم.
مدتهاست که می دونم نوشته هام چیزیه که خودم هستم.
تشکر




بایگانی