درد دیگریست

درد دیگریست

درد باریدن و نداشتن چتر درد دیگریست

درد دانستن و سخن نراندن درد دیگریست

من از آن پسر بچه ای آرام می گویم که لب پنجره کلاس با اینکه جواب ها را می داند اما نگاهش را از دوردست ها بر نمی کشد. من از آن دختر بچه ای شیرین حرف می زنم که به جای بالا بردن دست ،نگاهش را از مورچه ای که در گوشه کلاس راه خانه را پیش گرفته است بر نمی دارد. رهایی آنها کجاست؟ جز اینکه نامی آشنا بشنوند از دبیری که با لبخند آنها را تماشا می کند....


*روز جهانی لکنت زبان 


دیدگاه‌ها (۲)

منی که می‌تونم حرف بزنم کجای دنیا رو گرفتم؟! رهایی من در چیه؟!

پاسخ:

۳۰ مهر ۹۷، ۲۰:۳۵
رسیدن به رهایی در خواستن آن است.

ولی من نمی‌خوام
من از آن رو که در بند توام آزادم...

پاسخ:

۳۰ مهر ۹۷، ۲۲:۰۳
:)



بایگانی