صدا بزن مرا

صدا بزن مرا

اگر صدای من را واضح میشنوید یعنی اینکه شما دارید میمیرید!
باید در قبری خوابید تا نم ناکی آسوده خاطری این تاریکی مطلق را لمس کرد. 
من گمشده ای هستم که با خیره سری، مرگ هم به سراغم نمی آید. 
من انسانی تهی هستم که شکست را از بودن ترجیح داده ام. 
منم یه روزی در رویاهام غلط می زدم ولی اینک پلک می زنم و مرگ را انتخاب کرده ام.
این حرف را از یه درخت شنیده ام: لذت بخش ترین کار دنیا، تو رویا ماندن است.
اما شما ها بیدار شده اید، چون در حال دنبال کردن این واژه ها هستید. پس باید بگویم: متاسفم.
الان تو ذهنِ آشفته تان به دنبال راه فرار هستید اما باید بگویم: کلید درها در دست اوست.
با ظاهرِ آرام روی صندلی بشینید و یکی از گزینه های روی میز را تیک بزنید.

{} غرق
{} طناب
{} رگ
{} گلوله
{} سقوط

من هنوز انتخابم را نکرده ام، شما چطور؟
برای اولین بار به ماها حق انتخاب داده اند. پس انتخابتان را تیک بزنید. مگر اینکه اندیشه دیگری داشته باشید.
شما فقط یک انتخاب دارید که جزء گزینه های بالاست. دیگر راهی نیست؟
آره، منم کتابهای زیادی مطالعه کرده ام که جمله های دارند با منظور اینکه همیشه می شود در آغاز قدم گذاشت. ولی ماها دیگر ملولتر از آن هستیم که توان حجمِ این نوشتجات را داشته باشیم و دروازه های دنیایی جاوید گشوده شده اند..
پس تیکتان را بزنید بدون لغزش دست.
فقط کافیست به مرگ بگویید: صدا بزن مرا، صدا بزن مرا...
اینقدر درنگ فقط باعث می شود بیشتر از خودتان متنفر شوید، پس آخرین جوهر را بریزید.
ما روزی خواهیم مُرد. پس بهتر نیست زمان و مکان با انتخاب خودمان باشد؟
نیازی نیست دوباره بپرسم سوال را پس برگه هاتان را تحویل دهید.
اگر تفکر دیگری ندارید؟
 

دیدگاه‌ها (۱)

من ترجیح میدم زمان و مکانش رو خودم تعیین نکنم! اما دوست دارم نوعش گزینه‌ی آخر باشه...

پاسخ:

۲۶ مرداد ۹۷، ۲۰:۳۱
هر کسی انتخابی دارد و شما تفکر دیگری دارید
خوشحال هستیم کسی بیدار شده ولی مرگ را صدا نمی زند
تشکر :)



بایگانی