انتظار پرستیدن

انتظار پرستیدن

ماه می خواند، آسمان می داند و ابر می بارد. در میان ستارگان همهمه است. فریادی از ماه که سکوت را شکسته، سکوت آسمان که سنگین است و زجه ابرها که بی پایان کشیده می شوند. ماه انتظار تنهایی را می خواند، آسمان انتظار تنهایی را می کشد و ابرها انتظار رفته را می گریند.

کیستی؟

ماه در انحنای سکوت شب کوچه؟

آسمانی نشسته بر لب پنجره پرده کشیده؟

یا ابری در تاریکی اتاق چمبره زده؟

و اما پایان نمی دهم بدون تو، زمین. تو در انتظار چیستی؟ نمی دانی؟ ترسم از همین است. پرستیده می شوی بی آنکه خلق کنی! بی آنکه معجزه کنی! اما در چشم های ابرها مجنون می شوی، در بزرگی آسمان گم می شوی و از حنجره ماه مست می شوی.

زمین، آیا سزاوار این ستایش هستی؟

 


دیدگاه‌ها (۱)

سلام

عالی و زیبا

قالبتون با این تصویر خیلی قشنگ شده

پاسخ:

۳۰ آبان ۹۸، ۰۰:۰۵
سلام
قشنگ می بینید، تشکر



بایگانی